به گزارش مشرق، محمد مهدی نوریه در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت:
فرمان آتش به اختیار رهبر انقلاب در دیدار ۱۷خردادماه برای خیلیها غریب بود. غریب از آن لحاظ که نزدیکترین نمود ذهنی آتش «ترقهبازی»های «نیمروز ترور» در تهران است. همین ایهام و کجتابی «آتش به اختیار» دلیلی شد تا «آتش به اختیار»ها در عرصه رصد و نگاه جدید رسانهها قرار بگیرند. برای شما هم سوال ایجاد شده که منظور چه کسانی هستند؟ پاسخ صریح و ساده است. گروههای جهادی و خیریههای دانشجویی که به قول یکی از سخنرانان در همان دیدار از وادی نق زدن خارج شده و وارد عرصه عمل شدهاند.
سن «آتش به اختیاری» این گروهها بالغ بر یک دهه است اما فروتنی بچههای مخلص جهادی و کممهری رسانهها به این طیف دانشجویی دلیل اصلی به محاق رفتن آنها در تصویر فضای دانشگاه است. مدت طولانیای نیست که با جمعها و گروههای جهادی آشنا شده و همکاری میکنم اما همین نزدیکی و قرابت باعث شد مصمم رشته تخصصی تحصیلیام یعنی پزشکی را بهترین وادی برای فعالیتهای جهادی بدانم و تلاشم را معطوف به این حوزه از فعالیت دانشجویی کنم. نخستین حضور رسمی جهادیام به سال ۹۴ و منطقه ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه و همراهی با قرارگاه جهادی امام رضا بازمیگردد.
دانشجویان با افکار و تیپهای متفاوت از تهران به نقطهای از جغرافیای ایران اعزام شدند که محل تلاقی ۳ نوع تفکر تشیع و تسنن و اهل حق بود. جمعبندیهای شخصی و گروهی ما را بر این امر مصمم کرد که ادامه جهاد پزشکی برای خدمترسانی نباید تنها به برهههای زمانی تعطیلات نوروزی و تابستانی خلاصه شود. عبور از قیود دست و پا گیر دلیلی شد تا تمام تلاش خود را برای جذب حداکثری و دفع حداقلی برای حوزه خدمت و سلامت به کار ببندیم و گروهی با نام ابتدایی «داوطلبان علوم پزشکی» که مدیریتش بر عهده دانشجویان علوم پزشکی دانشگاههای مختلف تهران بود را تشکیل دهیم.
تجربه بزرگ ویزیت و غربالگری بالغ بر ۵۰۰۰ نفر در روزهای ۱۴ و ۱۵ خرداد ۹۵ توسط بالغ بر ۲۰۰ دانشجو و فارغالتحصیل رشتههای مختلف علوم پزشکی، قدم اثباتی و محکمی بود که ما را به عنوان تازهواردهای عرصه فعالیتهای خدمتی و جهادگونه به ادامه راه مصمم کرد.
تا امروز یعنی خردادماه ۹۶ که بیش از یک سال از راهاندازی این گروه جهادی پزشکی میگذرد به نتایج مفید و خلاصهای برای ادامه راه رسیدهایم. نتایجی که حتما ما را در مسیر آتش به اختیاری کمک میکند.
۱- تا حد توان گروه و خودمان را وابسته و معطل جریانهای سیاسی و مسؤولان کشور نمیکنیم. در یک سال گذشته ما دنبال مسؤولان دویدهایم و عمدتا از آنها بدقولی و اتلاف وقت دیدهایم. گزاف نیست اگر بگویم بالاترین و معتبرترین امضا در وزارت بهداشت تنها ۴ میلیون تومان دارو در اختیار یک گروه جهادی قرار میدهد حال آنکه همین مبلغ طی ۷۲ ساعت توسط مردم برای خرید سمعک کودکی کمشنوا مهیا شد.
۲- منتظر فرمان از بالا نیستیم. وقتی حاشیهنشینهای اکثرا افغانستانی را میبینیم که به خاطر وضعیت نابسامان بیمهها و هزینههای بالای درمان سلامتشان در خطر است، باید منتظر نشست؟ نه فقط حاشیهها بلکه وقتی مردم مستضعفشده تهران با دره عمیقی به نام چالش سلامت روبهرو هستند باید منتظر فرمان از وزارتخانه بود تا در قالب واحدی درسی به داد فراموششدههای شهر برسیم؟ انتظاری که یا با سمینارهای پرخرج و بیخاصیت روبهرو هستند یا با این حرف که دستمان در ارائه بودجه خالی است. تلاش ما برای چریکی بودن است. چریکی معنایش آنارشیسم و بینظمی نیست. یعنی اگر فقط در سال ۹۵ بالغ بر ۲۰۰ میلیون خدمات پزشکی ارائه شده که آن را وظیفه خود میدانیم و نه محل منت، افسوس نمیخوریم که دفتر و دستک و شماره دورنما نداریم حتی شده در پارک و منزل یکی از اعضای تیم مدیریت جمع میشویم و برنامههای آینده را هماهنگ میکنیم.
۳- کار ما برای خدا و در راستای خدمت به مردم است. به همین دلیل بدون تعارف و رودربایستی با مردم صحبت میکنیم. به حامیان و مخاطبانمان میگوییم ما هم مثل شما هستیم و جیب ما به چاه نفت وصل نیست. از طرفی نوار قند خون و دارو و وسایل آزمایش هزینه میخواهد. همین اعتماد مردمی گرههای زیادی را باز کرده است. به این نتیجه رسیدهایم وقتی کار مردم را به مردم سپردهایم خیلی از معضلات و گرفتاریها زودتر و بهتر حل شده است.
۴- در جذب نیرو و همکاری سعی کردهایم تمام توان و تلاشمان را به کار ببندیم که قشر علوم پزشکی را با عمق فاجعه فقر و غنا نه در قالب سخنرانی و کتاب بلکه رؤیت عینی و نگاه از نزدیک آشنا کنیم. چه بسا دوستانمان که به خاطر دعواهای سیاسی و جناحی از گروهها و تشکلهای دیگر خارج شدهاند و در حال حاضر با گروه «جهادی پزشکی حامی» همکاری میکنند.
خلاصه! دوران آتش به اختیاری جهادیها سالهاست شروع شده و این گروه پزشکی یکی از دهها گروه جهادی پزشکی در کشور و یکی از هزاران گروه جهادی فرهنگی- عمرانی- پزشکی- اقتصادی است.